معرفی کتاب چرخه موفقیت
درباره کتاب چرخه موفقیت
قرار است در کتاب چرخه موفقیت، داستان زندگی و راز موفقیت مارکوس اوگدن را بخوانید. مقالات، کتابها، فیلمها، پادکستها و مباحث زیادی راجع به موفقیت مطرحشده است: چرا برخی موفق میشوند و برخی نه؟ برخی افراد در طول زندگی خود بارها و بارها آن را تجربه میکنند و برخی هرگز به آن نمیرسند. در حقیقت، افراد موفق خیلی شبیه یکدیگرند.
مارکوس اوگدن در همان جوانی به موفقیت رسید. در سال ۲۰۰۳ و در سن ۲۲ سالگی در تیم جکسونویل جگوارز بازی میکرد و قراردادی سهساله به مبلغ ۱ میلیون دلار بهعلاوه ۸۰ هزار دلار پاداش بسته بود. کتاب چرخه موفقیت داستان ادامهٔ موفقیتهای او نه فقط در حوزهٔ ورزش بلکه در سایر زمینهها مثل کسبوکار است.
خواندن کتاب چرخه موفقیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای مدیریت و کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
درباره مارکوس اوگدن
مارکوس اوگدن ورزشکار سابق NFL و اصالتاً اهل واشنگتن دی سی است. او پیش پدرش بزرگ شد که به او و برادرش جاناتان در مورد اهمیت جاهطلبی، انگیزه و سختکوشی آموزش داد. او پس از اتمام حرفهاش در NFL، شرکت ساختمانی را راهاندازی کرد و آن را به یکی از بزرگترین شرکتهای پیمانکاری بالتیمور تبدیل نمود. پس از یک اشتباه بد از سمت مارکوس، شرکتش ورشکسته شد. در حال حاضر، مارکوس یک سخنران معتبر، مربی اجرایی و رهبری الهامبخش در حوزه کسبوکار است. او با همسرش بانی ازدواج کرد و دو دختر زیبا به نامهای آوا و فرح دارد.
بخشی از کتاب چرخه موفقیت
«ایکاش میتوانستم بگویم که مسیر پیشرفتم آسان و سریع بوده است، اما اینچنین نبود. میدانستم که میخواهم به یک سخنران موفق تبدیل شوم و برای شنیدن حرف رهبران صنعت سخنرانی فروشگاههای کتاب و اینترنت را زیرورو کردم. میدانستم که قرار نیست یکشبه از یک سرایدار شیفت شب به جایگاه کنونی تونی رابینز برسم. نمیدانستم که هستم، مخاطبم چه کسی است و داستانم چه خواهد شد. از داستان زندگی هم شرمسار بودم. پس از مصدومیت از NFL بیرونآمدم؛ چون غم و اندوه به من حملهور شده بود. در فضای اینترنت چندین مقاله و نظر در مورد شکست کسبوکارم دیده بودم و میخواستم داستان سقوطم را برای بقیه تعریف کنم. خجالتزده بودم.
با بنیاد مراقبت از بازیکنان NFL تماس گرفتم. به آنها اعتماد کردم. مطمئنم احساس کردند که من از آنها بهعنوان یک مشاور شخصی استفاده میکنم، اما بااینحال بازهم به حرفهای من گوش دادند. به آنها گفتم چه میخواهم و اینکه نمیدانم از کجا باید شروع کنم. به من گوش دادند و تشویقم کردند تا وضعیتم در خارج از دنیای فوتبال را برای آنها شرح دهم. همیشه بازیکن سابق NFL بودم، این بهعنوان من تبدیلشده بود. PCD اصرار داشت که فرصتهای زیادی برای من وجود دارد تا بتوانم با دیگران ارتباط برقرار کنم و به نسخه بهتری از خودم تبدیل شوم.
حقیقت این است که بسیاری از بازیکنان سابق هیچ ایدهای از خود در بیرون از دنیای فوتبال ندارند. همهچیز آنها بازی است و وقتی تمام شد، احساس میکنند طردشده و نمیدانند چکاری انجام دهند. مطمئنم اگر خوب فکر کنید، میتوانید عده کمی از بازیکنان سابق را نام ببرید که فقط تصاویر و ویدئوها یا داستانهای خود از NFL را در رسانههای اجتماعی بهاشتراک میگذارند. قبلاً این را دیدهام، آنهایی که چندین هزار دنبالکننده در اینستاگرام دارند و در زمان تماشای بازیها در ردیف جلو مینشینند و بااینحال، برای قرضکردن صد دلار به دوستانشان زنگ میزنند. یا افرادی که هرگز پای خود را از کمپ آموزشی بیرون نگذاشته و عنوانشان "بازیکن NFL" است و تمام عکسهایشان مربوط به همان یک هفته در ده سال پیش است. میدانستم که چنین چیزی نمیخواهم. نمیخواستم همیشه از NFL بهعنوان نقطه برجسته زندگیام یاد کنم، بلکه میخواستم واقعبین باشم و جنبههای منفی زندگیام را نیز روایت کنم.»